سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ریاضیات دبستان چرا و چگونه؟(40)

جنبه های اساسی در تدریس ریاضی :

برای اینکه در تدریس ریاضی موفق گردیم و هدفهای آموزشی مورد نظر تحقق پیدا کنند باید جنبه های اساسی تدریس این درس که در زیر به آنها اشاره می گردد مد نظر همکاران محترم باشند :

1- جنبه منطقی :

منظور از جنبه منطقی در تدریس ریاضی آن است که مطالب ریاضی باید بطور متوالی و پشت سر هم تدریس گردند به عبارتی هر مطالب جدید بر اساس و کمک مطالب قبلی که آموزش داده شده اند و به عنوان پیش نیاز مطلب جدید محسوب می گردند ، تدریس گردد . بنابراین هر چقدر بتوانیم مطالب جدید را با مطالب قبلی و تثبیت شده در ذهن فراگیران ارتباط دهیم در آن صورت پایه و اساس آموزش ریاضی محکمتر و یادگیری مطالب آسانتر صورت می پذیرد و مفاهیم عمیق تر و بادوام بیشتری در ذهن فراگیران جا می افتد .

با توجه به آنچه که آمد نباید پیش از فراگیری مطالبی که برای مطالب بعدی پیش نیاز محسوب می گردد به تدریس مطالب جدید اقدام نمود . مثلاً تا زمانی که فراگیران مفهوم اعداد ، نوشتن اعداد و خواندن اعداد را نمیدانند  و یاد نگرفته اند تدریس جمع عملی بی فایده خواهد بود.

2- جنبه اجتماعی :

منظور از جنبه اجتماعی در تدریس ریاضی آن است که مطالب ریاضی باید متناسب با نیازهای اجتماعی و مسائل زندگی فراگیران باشد چرا که محتوایی که این ویژگی را داشته باشد موجب می گردد مطالب و مفاهیم آسانتر و عمیق تر یاد گرفته شود و از سوی دیگر فراگیران نقش اساسی ریاضی را در زندگی روزمره خود احساس می کنند. از این رو بنظر می آید اگر معلمان در تدریس مفاهیم ریاضی اقدام به طرح پرسشهایی کنند که زمینه های کار برای مفاهیم مورد تدریس برای شاگردان گویاتر باشد فراگیران با انگیزه‌ای بیشتر به یادگیری ریاضی می پردازند .

3- جنبه های روانی :

غرض از جنبه روانی رشد روانی و ذهنی فراگیران می باشد . منظور این است که چه مفاهیم و مطالبی برای چه گروه سنی مناسب و قابل درک و فهم است ، می باشد . هر چند که توجه به این قسمت باید از ناحیه مؤلفان کتب درسی صورت گیرد ولی معلمان نیز باید توجه نمایند که با توجه به تفاوتهای فردی امکان دارد که برخی از فراگیران آمادگی لازم برای دریافت برخی از مفاهیم و مطالب ارائه شده را نداشته باشند .

 

عوامل مؤثر بر عدم یادگیری ریاضی :

پاره‌ای از محققان نظیر ناویک ، آرنولد ، (1988) ، گادز (1985) ، بنتون (1887) و اسپیرز (1987) ناتوانی در یادگیری ریاضی را به دو دسته ناتوانی در یادگیری  ریاضی اولیه و ناتوانی در یادگیری ریاضی ثانویه تقسیم می کنند .

براساس این تقسیم بندی در نوع اول افراد مبتلا به مشکل یادگیری ریاضی در عملیات اساسی و پایداری ریاضی و درک مفاهیم عددی مشکل دارند و در مقابل در زبان ، حافظه و مهارتهای بینایی ، فضایی معمولی و طبیعی عمل می نمایند .

در نوع دوم مشکل اصلی به ضعف ساختارهای بنیادین زبانی ، حافظه‌ای و مهارتهای بینایی فضایی بر می گردد که مانع از پرداختن فراگیران به عملیات اساسی ریاضی می شوند .

ضمن مد نظر قرار دادن این تقسیم بندی در دچار شدن فراگیران به افت و عدم یادگیری ریاضی عوامل متعددی نقش ایفا می نمایند که برخی از آنها عبارتند از :

الف) عدم آمادگی فراگیران :

براساس قوانین یادگیری اولین شرط لازم برای یادگیری آمادگی فراگیران می باشد . این آمادگی دارای دو بعد دورنی و بیرونی می باشد . منظور از بعد درونی میزان رشد ذهنی و قدرت شناختی فراگیران می باشد چرا که تحول ذهن و سیستم عالی عصبی در درک و فهم موضوعات متعدد و یادگیری نقش اساسی ایفا می نماید . در واقع رشد یافتگی یا رشد نیافتگی فرد در عملکرد ریاضی آن تأثیر مستقیم دارد و هدف از آمادگی بیرونی گسترش مهارتهای محاسباتی و ریاضیاتی ، کسب تچربه در ارتباط با تفکر کمی و آموزش مستقیم و غیر مستقیم دریافت شده توسط کودک می باشد . امروز یکی از عومال مؤثر بر عدم یادگیری ریاضی به عدم آمادگی نسبت داده می شود .

ب) نظام آموزشی و روش تدریس معلم :

یکی دیگر از عاملهای مؤثر بر افت ریاضی را باید در نظام آموزشی و نحوه تدریس این درس جستجو نمود . فقدان ارتباط میان دانش ریاضی آموخته شده در مدرسه و کاربرد آن در زندگی روزمره ، عدم ارائه منطقی مطالب در کتب درسی ، عدم تسلط معلمان به نحوه تدریس این ماده درسی ، عدم تسلط برخی از معلمان به مبانی علمی این درس ، عدم بهره گرفتن از ابزارهای آموزشی و ده ها مورد دیگر از این جنبه مانع انتقال مفاهیم به شاگردان می گردند .

ج) عدم عاطفه مثبت به ریاضی :

به دلایل متعددی ریاضی نتوانسته است جایگاه خود را در میان سایر دروس همانگونه که شایسته آن می باشد کسب کند و معمولاً قریب به اتفاق دانش آموزان این درس را خشک و بی روح انعطاف ناپذیر ، خسته کننده ، مشکل و ... می دانند . وقتی چنین دیدگاهی وجود داشته باشد بدون شک ناخواسته مقاومت درونی جهت یادگیری این درس در فراگیران بوجود می آید که خود عامل افت و عدم انگیزه برای یادگیری است.

د) عدم رشد یکسان در ابعاد متعدد :

همانگونه که ذکر گردید برخی مواقع علت یاد نگرفتن ریاضی علت عارضی و ثانوی دارد و بدین معنا که دلیل یاد نگرفتن ناتوانی در مهارتهای اساسی و بنیادین ریاضی و درک مفاهیم عددی و کمی و ناتوانی در انجام محاسبات نمی باشد بلکه ناتوانی در مسائل چون حافظه زبان شفاهی و زبان نوشتاری ، درک روابط مکانی و فضایی ، خواندن ، نوشتن و ... می باشد . به عبارت دیگر در موردهایی که ذکر گردید کودکان رشد نیافته اند و این به نوبه خود عامل افت ریاضی می گردد .

 


جوّ روانی نسبت به درس ریاضی :

متأسفانه در جامعه ما بطور ناخودآگاه یک فضای نامناسب روانی نسبت به درس ریاضی ایجاد شده است که این فضا به نوبه خود در کودکان اثر می گذارد و توانایی های شاگردان را در رابطه با یادگیری ریاضی کاهش می دهد و انگیزه فعالیت را از کودکان می گیرد .

فضای روانی بوجود آمده این است که بطور مستقیم یا غیر مستقیم در محیط مدارس و خانواده ها تبلیغات شده و می شود که ریاضی درس سخت و مشکلی است و این مسأله را نیز کودکان به راحتی پذیرفته اند لذا از همان ابتدای برخورد و آشنایی با ریاضی نسبت به یادگیری این درس در خود احساس ناتوانی می نمایند بطوری که این احساس در شاگردان مقاومتی را در یادگیری مفاهیم ریاضی بوجود آورده است .

در مدارس معلمان معمولاً ساعت ورزش را قربانی کدام درس می نمایند ؟

ساعت هنر فدای چه درسی می شود ؟ خانواده ها اگر بخواهند فرزندان خود را تقویت درسی کنند فرزندانشان را در کلاسهای تقویتی چه درسی ثبت نام می کنند ؟ خانواده ها مبنای قوی و ضعیف بودن فرزندانشان را چه درسی می دانند ؟ وقتی اقوام به منزل یکدیگر می روند از فرزندان همدیگر از چه درسی سؤال می پرسند ؟ نمره کدام درس برای مربیان و اولیا باارزش است و ده ها سؤال این چنین دیگر . بدون شک پاسخ این سؤالات درس ریاضی است .

برخوردهای این چنین که در رابطه با ریاضی ، با کودکان می شود بطور مستقیم یا غیر مستقیم به کودکان می گویند که ریاضی درس مشکل و سختی است .

برای مشاهده تدریس دانشجو معلمی جهت گذراندن واحد کارورزی به دبستانی که او برای کارورزی به آنجا می رفت مراجعه نمودم دانشجودر کلاس اول درس ریاضی را انتخاب کرده بود . برای شروع یکی از شاگردان را به تخته سیاه آورد . تا از درسهای قبلی ارزشیابی به عمل آورد . برای این کار تمرینی را در تخته سیاه نوشت و از شاگرد خواست که آن را حل کند . شاگرد نتوانست آن را حل کند . دانشجو پرسید چرا بلد نیستی ؟

چرا درست را نخوانده‌ای ؟ شاگرد پاسخ داد خانم اجازه ، ریاضی من ضعیف است نمی توانم ریاضی یاد بگیرم . بسی جای تعجب است . شاگرد کلاس اول ابتدایی می گوید : ریاضی اش ضعیف است قادر به یادگیری مفاهیم ریاضی نیست . او چگونه به این نتیجه رسیده است ؟