ریاضیات دبستان چرا و چگونه؟(38)
بنابراین صرفاً بیان روابط ریاضی و چگونگی انجام اعمال ریاضی کافی است . اما مخالفان این روش انتقادهایی بر این روش وارد کرده اند که برخی از آنها عبارتند از :
1. در این روش بعد تربیتی انسان نادیده گرفته می شود . چرا که صرفاً سرعت عمل و صحت انجام اعمال ریاضی بدون در نظر گرفتن درک قبلی فراگیران و تبدیل انسان به یک ماشین بی شعور و بدور از شایستگی های انسانی است .
2. ناچیز بودن ارزشهای عملی یادگیری هایی که از این طریق بدست می آید . چون اعمالی که نفهمیده انجام گیرد فاقد ارزش می باشد .
3. به کار بستن روش مکانیکی صرف هوش را ضعیف و دامنه شکوفایی آن را محدود می نماید .
4. شاگردان نمی توانند د حل مسائل زندگی روزمره خود از یافته های ریاضی بهره بگیرند .
5. بلحاظ اینکه مطالب در ارتباط با یکدیگر آموخته نمی شوند لذا زودتر فراموش می گردند.
2- روش تدریس زبانی استدلالی :2
روشی است که تدریس به کمک استدلال ، اقامه دلایل و براهین منطقی است و بر تفهیم حقایق و روابط اصرار دارد. در این روش درس با ذکر اصول و تعاریف لازم آغاز می گردد و سعی می شود بنای عظیم ریاضی را بر پایه این اصول منطقی سازند .
در این روش سعی می گردد برای مفاهیم ریاضی استدلال بیاورند . بر اساس این روش کار فراگیران ابتدا حفظ کردن اصول و قضایا و بعد از آن انجام تمرینهایی است که باید بتدریج موجب صراحت معلومات وی شود از یک سو همچنین اجرای سریع اعمال ریاضی را برای او ممکن نماید ، می باشد .
اجرای مراحل سه گانه در تدریس مفاهیم ریاضی همه در جهت استدلال هستند . دلیل عمدهای که هواداران این روش برای بکار گیری آن در تدریس ارائه می دهند این است که ریاضی بر پایه منطق نهاده شده است و هدف از تدریس آن نیز تقویت تفکر و قدرت استدلال می باشد . بنابراین از همان روز اول باید درس حساب را با استدلال شروع کرد تا کودک با تفکر منطقی عادت نماید . مخالفان این روش در نقد آن می گویند اولاً بین منطق بزرگسالان با خردسالان تفاوت وجود دارد . بطوریکه آنچه که برای بزرگسال جزء بدیهیات است برای خردسالان یک مسئله می باشد . از سوی دیگر معلم وقتی استدلال می آورد و از مقدمات استنتاج می نماید برای او با ارزش است ولی برای خردسالان بی ارزش می باشد.
ثانیاً یکسان نبودن زمینه تجربی فراگیران و معلم مانع ازدریافت مفهوم خواهد بود . به عبارتی معنای کلمات در ذهن با معنایی که در ذهن فراگیران دارد با همدیگر متفاوت است و معمولاً زمینه تجربی معلم غنی تر از شاگردان است .
ثالثاً به کار گیری این روش از رشد خلاقیت ذهنی جلوگیری می نماید و نهایت اینکه بکارگیری این روش به تدریج معلم و شاگرد را از عالم واقع دور می سازد . معلم مسئله مطرح می کند نه برای آنکه یکی از مشکلات را حل کند بلکه برای آنکه مشکل سر راه فراگیران ایجاد کند.
روش تدریس فعال روشی است که این روش برای تحقق اهداف آموزشی فراگیران محور فعالیت می باشند و معلم نقش ناظر و راهنما را ایفا می نماید و هماهنگی لازم را به عمل می آورد که شاگردان به صورت انفرادی یا گروهی به فعالیت بپردازند . برخی از این روشها عبارتند از :
پستالوزی اولین کسی است که متوجه معایب روش زبانی گردید و روش مکاشفهای را مطرح کرد بطوری که در سال 1950 میلادی این روش در اکثر مدارس به اجرا در آمد . هواداران این روش تحت تأثیر فلسفهای هستند که احساس را منشأ همه معلومات می دانند . براساس عقیده این گروه تجربه ها کم کم در ذهن انسان نقش می بندند و تجربه را عبارت از احساساتی که بر اثراشیاء خارجی در فرد بوجود می آید از سویی و از سوی دیگر مشاهدات درونی که با تفکر و تعقل برای انسان بدست می آید و بینش در یادگیری نقش بسزایی دارد ، می داند در این روش فراگیران آزمایش می کنند ، لمس می کنند ، خراب می کنند ، می بینند ، می شنوند ، و در نهایت یاد می گیرند و معلم نیز پارهای از موقعیتها را سازماندهی می نماید و شرایط را برای فعالیت فراگیران فراهم می نماید تا آنها برخی از اصول و مفاهیم را کشف کنند . نقدی که بویزبر این روش مطرح می کند این است که اولاً یقین بر سه قسم است یقینی که آن را مکاشفه بدست می آید ، یقینی که از راه منطق و استدلال حاصل می آید و یقینی که از راه تجربه و آزمایش یقین کامل از اجتماع این سه حاصل می آید .
اشکال روش مکاشفهای در مقطع ابتدایی این است که به یقین از راه مکاشفه اکتفا می گردد و لزومی بر استدلال احساس نمی شود .
ثانیاً : در روش مکاشفهای معلومات از خارج به فراگیران می رسد و در ایجاد آن فراگیران نقش چندانی ندارند .
ثالثاً : به احساس اهمیت بسیاری داده می شود .
رابعاً : به علت وقت گیر بودن فعالیت کم می گردد و علاقه کم می شود .
خامساً : خارج شدن از محدوده شکل و تصاویر مشکل می گردد .
این روش بگونهای است که در آن شاگردان بر حسب توانایی هایشان پیش می روند و معلم نیز وقت کمتری صرف تدریس و زمان بیشتری صرف رسیدگی به فرد فرد فراگیران می نماید . هدفهای عمده این روش عبارتند از : رعایت تفاوتهای فردی ، رشد استقلال در عمل و یادگیری ، عادت به مطالعه و ... این روش بیشتر موقعی مورد استفاده قرار می گیرد که اولاًَ شاگردان بتوانند بطور مستقل به فعالیتها بپردازند . ثانیاً تأکید بر فعالیت فردی تا رسیدن به سطحی از مهارت باشد .
3- روش تدریس آموزش برنامهای :
در این روش برنامه درسی طوری تنظیم گردیده است که شاگرد بر حسب میزان استعداد و نیاز فردی در یادگیری پیشرفت می کند و بین شاگرد و وسیله آموزشی رابطهای وجود دارد که منجر به تحقق هدف آموزشی می شود . اصول یادگیری آموزش برنامهای عبارتند از :
- یادگیری در قسمتهای کوچکتر انجام می گیرد .
- یادگیرنده در یادگیری فعال است .
- یادگیرنده پس از دادن پاسخ در قسمت از نتیجه کار خود آگاه است .
- یادگیری از آسان به مشکل است .
- هر کس متناسب با سرعت خود یاد می گیرد .
این روش که در واقع نوعی سازماندهی کلاس درس و نوعی مهارت تدریس است تلاش می گردد فراگیران در فرآیند یاددهی – یادگیری نقش اصلی را ایفا کنند . برای مشارکت دادن فراگیران از الگوهای متعددی استفاده می گردد که بعضی از آنها عبارتند از :
1- تمام کلاس با رهبری معلم :
در این الگو کل فراگیران در یک گروه قرار می گیرند و وقتی مورد استفاده قرار می گیرد که مباحث درسی بگنهای است که بتوان آن را تقریباً در یک زمان برای همه شاگردان ارائه داد . همچنین شاگردان برای رسیدن به اهداف درس از قبیل دانش ، مهارت ، درک و ... به راهنمایی معلم نیاز دائمی داشته باشند .
2- تشکیل گروههای کوچک :
کار در گروههای کوچک به این معناست که دانش آموزان روی یک بحث و براساس نیاز خود تأکید می نمایند و در همان حال از طریق کار کردن با یکدیگر روش حل مسائل را یاد می گیرند . اساس ، کار گروهی و یادگیری جمعی است . یعنی گروه داری هدفی است که برای رسیدن به آن اعضاء گروه از همدیگر بهره می گیرند . این روش وقتی قابل استفاده است که :
اولاً شاگردان بتوانند بدون راهنمایی دانش معلم از شیوهآموزششاگرد به شاگرد سود ببرند.
ثانیاً فعالیتها بتوانند شاگردان را در یک زمان به خود مشغل دارند و به معلم امکان دهد که به گروههای دیگر سرکشی نماید .
شبیه سازی را می توان به عنوان مدلی از یک موقعیت که ممکن است در هر جامعهای پیش بیاید تعریف کرد . بطوریکه این مدلها با نیازها و توانایی های فراگیران قابل تغییر باشند . در این روش هر فراگیر براساس آموزشهای قبلی و اطلاعات موجود خود تصمیم می گیرد و بعد از تصمیم گیری به فراگیر فرصت داده می شود تا در خصوص پیامدهای احتمالی آن بحث کنند .